من نگاه تو را حس ناب تو را به جهان ندهم تا اسیر توام من از این قفست به خدا نرهم پس بمان که دلم این دل بی قرار به تو خو کرده است دل عاشق من بگذشت به همه به تو رو کرده است ای ناجی من من را به نگاهی برهان زخودت ز خودم عشق اتفاق است اما اتفاقی عاشقت نشدم نشدم نشدم ای ناجی من من را به نگاهی برهان زخودت ز خودم عشق اتفاق است اما اتفاقی عاشقت نشدم نشدم نشدم به تو گر نرسم چه کنم ای زیبای من با شب و روز خود چه کنم ای فردای من تو که خواهش .. بی من نرو با منه بی تو باید چه کنم ای رویای من ای ناجی من من را به نگاهی برهان زخودت ز خودم عشق اتفاق است اما اتفاقی عاشقت نشدم نشدم نشدم ای ناجی من من را به نگاهی برهان زخودت ز خودم عشق اتفاق است اما اتفاقی عاشقت نشدم نشدم نشدم